بلاخره برف امسالم رسید
امروز سیزده آذره.و امروز برای اولین بار توی سال نود دو برف بارید صبح ساعت شش بیدار شدیم و برای رفتن به مدرسه آماده شدیم شب برف باریده بودو هوا خیلی سرد بود عزیزم خیلی نگرانت بودم به خاطر اینکه قرار بود امروز رو ببرمت خونه حاجی ماما وباید تو اون سرما از خونه خارجت میکردم از طرفی سرما هم خورده بودی .توی افکارم غرق شده بودم که یکی از همکارهای بابا زنگ زدو گفت تو شبکه اردبیل زیر نویس کردن که تعطیله.منم با خوشحالی پریدمو تلویزیون رو روشن کردم دیدم خداروشکر هم بابا تعطیله هم من!!!!!! بالاخره بعد خوردن صبحانه دوباره گرفتیمو خوابیدیم تا یازده !بعدازظهرم بعد اینکه هوا کمی گرمتر شدو برفا آب شد با هم رفتیم حیاط و با ...
نویسنده :
مامان الینا
0:55